آفتاب صبح زمستانی از پنجره میتابید و بوی مرکبات تازه همهٔ اتاق را پر کرده بود. دستش را به سوی بشقاب پرتقالهای قاچشده دراز کرد و لبخند زد؛ انگار رنگ و گرمای خورشید را در کف دست گرفته باشد. برای او، این لحظه ساده یعنی تمام خوشبختی که میتواند در یک روز کوچک جای بگیرد.
بافته شده با منجوق و نخ ضد حساسیت